بی تفاوتی
ادعای بی تفاوتی
سخت است!!
آن هم نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را
با او تجربه کردی
|مارگارت آتوود|
- ۰ نظر
- ۲۲ دی ۹۶ ، ۱۹:۲۱
- ۱۷۱ نمایش
ادعای بی تفاوتی
سخت است!!
آن هم نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را
با او تجربه کردی
|مارگارت آتوود|
خاطره ها گاه و بی گاه
می آیند...
کنارم می نشینند
می خندند
گریه می کنند
اما پیر نمی شوند..!
|محمد رضا عبدالملکیان|
میدونی آخر هر عشق ته تهش چیه...؟ یا مرگه یا جدایی یا عادت یه وقتایی هم نفرت! خیلی وقتا اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن؛ اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن؛ اونا که به عادت برسن محتاجن، معتادن؛ اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه، بدبختن!
از هر بیچارهای بیچاره ترن ... تا حالا فکرشو کردی قراره ما به کدومشون برسیم ...؟
امشب نه شهرزاد | حسین یعقوبی
آلفرد آدلر، روانشناس مشهور اتریشى، به بیماران اندوهگین خود مىگفت :
" اگر از این نسخه پیروى کنید ظرف 14 روز معالجه خواهید شد ، هر روز فکر کنید چطور مىتوانید یک نفر دیگر را خوشحال کنید. زیرا اندیشه خوشحال کردن دیگران ما را از تفکر درباره خودمان باز مىدارد و بزرگترین عامل نگرانى ترس و اندوه اندیشیدن درباره خود است. شادمانى انسان و شادمانى دیگران به یکدیگر وابسته است ...! "
|طبیعت انسان|
|آلفرد آدلر|
ما فقط به این قناعت کرده ایم که به ضرب دگنک حجاب را از سرشان برداریم و درب عده ای از مدارس را به رویشان باز کنیم ؛ و بعد؟ دیگر هیچ! همین بسشان است! قضاوت که از زن نمی آید، شهادت هم که نمی تواند بدهد! طلاق هم که بسته به رای مرد است! الرجال قوامون علی النساء را هم که چه خوب تفسیر می کنیم...! پس در حقیقت چه کرده ایم؟ به زن، تنها اجازه ی تظاهر در اجتماع را داده ایم؛ فقط تظاهر...یعنی خود نمایی. یعنی زن را که حافظ سنت و خانواده و نسل و خون است، به ولنگاری کشیده ایم.به "کوچه" آورده ایم!
|غرب زدگی|
|جلال آل احمد|
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم
جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم
خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم
|مولانا|
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای
رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
|مولانا|
بی همگان بسر شود بی تو بسر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو بسر نمیشود
|حضرت مولانا|
پ.ن:نظرتون درباره ی این شعر چیه؟.به دل میشینه.نه؟
دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست
تا ندانند حریفانکه تو منظور منی!!
|سعدی|