رنگین کمان
- ۰ نظر
- ۰۳ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۵۷
- ۱۹۱ نمایش
دهخدا شدم ،
در ورق خوردن هر صفحه ام ،
ترجمه چشم هایت بود ،
نیمایی هایی شدم از زبان یوشیج ،
سوزِ واژه هایم
متولدِ سردیِ دست هایت بود ،
غزل شدم ،
منزوی نامت را اقامه کرد ؛
سنگ شدم ، مثل خودت ،
سهراب ،
"کعبه ای کرد مرا زیر اقاقی هایش" ،
اشک شدم ،
تمام اینها را اینبار ،
بارانی از جنس صداقت شست ،
قطره هایش چکید روی کاغذ ،
آفتاب که تابید ،
نقش بسته بود :
"تو"...!
|سید طه صداقت|
ادعای بی تفاوتی
سخت است!!
آن هم نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را
با او تجربه کردی
|مارگارت آتوود|
خاطره ها گاه و بی گاه
می آیند...
کنارم می نشینند
می خندند
گریه می کنند
اما پیر نمی شوند..!
|محمد رضا عبدالملکیان|
میدونی آخر هر عشق ته تهش چیه...؟ یا مرگه یا جدایی یا عادت یه وقتایی هم نفرت! خیلی وقتا اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن؛ اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن؛ اونا که به عادت برسن محتاجن، معتادن؛ اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه، بدبختن!
از هر بیچارهای بیچاره ترن ... تا حالا فکرشو کردی قراره ما به کدومشون برسیم ...؟
امشب نه شهرزاد | حسین یعقوبی